منچولک شیطون مامانش
عشق کوچولوی شیطون مامان سلام.میخوام یکم از شیطنت هات بگم که بدونی چقدر اذیتم کردی.همونطور که تو چندپست قبل بهت گفتم بعضی وقتها با تکون نخوردنت مامانی رو اذیت میکردی منم که حسااااااس دوست دارم یکی یدونم عزیزدردونم هی شیطنت کنه ومن قربون صدقش برم.این شد که به بابایی گفتم که کم تکون میخوری اونمگفت میریم پیش رزا ببینیم چی میگه.رزا هم با اینکه صدای قلبتو گوش داد دوباره واسم سونو نوشت و نوار قلب واسه جنابعالی.اون روز که رفتم واسه سونو جوجه طلایی مامان بیست ونه هفته وسه روزش بودو من مثل همیشه مامانجون رو زحمت دادم وبا هم رفتیم پیش دکتر،منشی منو برد تویه اتاق که از شما نوار قلب بگیره یه کمربند بست دور شکمم ویه دستگیره داد دستم که هروقت شما تکو...
نویسنده :
مامان ویدا
9:43